
من بلد نیستم دوستت نداشته باشم
بلد نیستم حرف دلم را نگویم
حتی بلد نیستم نگویم می خواهمت وقتی می خواهمت
بلد نیستم نخندم وقتی باتوم
حتی اخم کنم وقتی ناراحتم
من هیچ کار مهمی را بلد نیستم جز دوست داشتن تو
خیلی دوستت دارم ، ده تا !
مثل روزهای کودکی مان !
عمیق ، پاک و بسیــار …
———————–
تا زمانیکه به عمق واقعی انسانها پی نبرده ای
دوستشان نداشته باش
زیرا عمیقترین زخمها زخم خنجر کسی است
که با تمام وجود دوستش داشتی
———————–
اگر دوست داشتن ِ تو
را فریاد بزنم
تاب نمی آورد این کوه ِ مقابل!
———————–
اسراف میکنم در دوست داشتنت
خدا
اسراف کنندگان ِ عاشق را
دوست دارد…!
———————–
محبت تو را می پذیرم بی آنکه دغدغه فردا داشته باشم؛
چون می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
———————–
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ، تو را دوست دارم
———————–
گفتند «دوستدارم» چند بخشه ؟
گفت : کارش از روستا و بخش و شهر و کشور گذشته !
«یه دنیاست»
———————–
فرقی ندارد …
شرق یا غرب …
شمال یا جنوب …
من تو را به هر جهت دوست دارم هنوز
———————–
“دوستت دارم”پریشان شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم دانه میخواهی چه کار ؟
تا ابد دور تو میگردم بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی پروانه میخواهی چه کار ؟
———————–
شمــردن بلــد نیستــم ،
امــا تا دلت بخــواهد دوست داشتــن بلــدم ،
یک وقتهــایی هــم می شــود که
یکــی را ، دو بــار دوست داشتــه باشــم …
———————–