loading...
سايت کمپسا|مدل های لباس مجلسی,مدل لباس شب,مدل مانتو ايرانی
آخرین ارسال های انجمن
campsa بازدید : 381 جمعه 20 دی 1392 نظرات (0)


اس ام اس های خیلی غمگین جدید

اس ام اس های خیلی غمگین جدید 92

 

گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !

.

.
گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !.

.

.

هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا میکنید اعتماد نکنید . . .

.

.

.
این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !.

.

.

معلمم به خط فاصله می گفت خط تیره، خوب می دانست فاصله ها چه به روزگار آدمها می آورد!
.

.

.
می گویند که ساکتم !
حکایتمان را برای هر که بگویم باورش نمی شود که آن همه عشق ، آن همه نیاز ، آن همه امید
ولی این همه حسرت ….

.

.

سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند
اما وقتى تو نیستى
هیچکس نیست دلم را گرم کند!
.

.

.
چشم گذاشتم و تو رفتی ، اما تا همیشه شمردن شرط بازی نبود . . .
.

.

.
هر روز این عشق یکطرفه را طی میکنم . . .
یکبار هم تو گامی بدین سو بردار . . .
نترس ! جریمه اش با من . . . !
.

.

.
سوختم همچون شمع !
کسی اما قصه سوختنم را نشنید . . .
.

.

.
گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم که دلم می خواهد قبل از خواب ، ساعت را روی “ هیچوقت ” کوک کنم . . .
.

.

.
پشیمان اند کفش هایم که این همه راه را ؛ راه آمدند با نیامدن هایت . . .
.

.

.
هنوز هم مثل انشاهای دوران دبستان با نتیجه گیری مشکل دارم . . .
“ چرا رفتی ؟ ”
.

.

.
آنقدر سرگرمِ “ اوقات فراغت ” بودم که فکری به حال “ روزهای فراقت ” نکردم . .
.

.

.
خواستم آرزوهایم را
به رخ روزهایم بکشم
دیدم
تو با روزها دست به یکی کرده ای
آنها خودت را دارند
و من فقط حسرتت را
زبانم بند آمد
.

.

.
تو گفتی دوستت دارم
و من باور کردم
گناه کدام یک از ما
سنگین تر بود؟
.

.

.
آنقدر جای تو خالیست
که هیچ گزینه ای آن را پر نمیکند حتی تمام موارد . .
.

.

.
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی ، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، می بُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی‌ هستی . . .
.

.

.
دلم مثل دیواری می مونه که هنوز ایستاده ، با آجرهایی که تک تکشون شِکَستَن . . . .
.

.

.
فکر تخریب من نباش !
به آخر که رسیدی دست تکان بده ، خودم فرو می ریزم . . .

.

.

.

 

در سرمای وجودم دلم عجیب هوای گرمای دستانت را کرده است . . .
.

.

.
شیشه های شکسته تعویض می شوند . . .
پل های شکسته ، تعمیر . . .
آدم های شکسته ، فراموش !
.

.

.
می گویند : ساده می نویسی . . .
از من می خواهند به نوشته هایم شاخ و برگ دهم . . .
آنها گناهی ندارند ، نمی دانند که دیگر کار ما از شاخ و برگ گذشته است !
مهم ریشه بود که تیشه خورد . . .
.

.

.
درد مرا شمعی می فهمد که برای دیدن یک چیزِ دیگر آتشش میزنند . . .
.

.

.
فرض کن به عکاس بگویم تارهای سپید را سیاه کند و چین و چروک ها را ماستمالی و حتی از آن خنده ها که دوست داری برایم بکارد !
ولی باز هم از نگاهم پیداست چقدر به نبودنت خیره مانده ام . . .

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1325
  • کل نظرات : 102
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 301
  • آی پی امروز : 128
  • آی پی دیروز : 204
  • بازدید امروز : 169
  • باردید دیروز : 531
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 1,753
  • بازدید ماه : 7,222
  • بازدید سال : 89,163
  • بازدید کلی : 6,403,589